شهید حججی

1

شهید حججی ، دانش آموخته ممتاز مکتب اباعبدالله (ع)

 

شهید حججی ، دانش آموخته ممتاز مکتب اباعبدالله (ع) اما حتما از خود می پرسید مگر امام حسین (ع) کلاس و درس داشتند که شهید حججی دانش آموخته ممتاز آن باشد؟ یا اصلا شهادت شهید حججی در راه دفاع از حریم عمه سادات حضرت زینب سلام الله علیها چه ارتباطی می تواند با قیام و نهضت امام حسین علیه السلام داشته باشد؟

آری از مکتب امام حسین علیه السلام درس های فراوانی می توان گرفت و واحدهایی چون معرفت شناسی، امام شناسی، آزادی وآزادگی، اخلاص، موقعیت شناسی، بصیرت و هزاران واحد نظری و عملی دیگر را گذراند و به رتبه های رفیع انسانیت و آزادگی نائل شد.

این دقیقا همان راهی است که شهدای ما به خصوص شهدای مدافع حرم و به صورت ویژه تر، شهید حججی، در آن قدم نهاده اند و با کسب رتبه های ممتاز از این مکتب فارغ التحصیل گشته اند.
اکنون باید بدانیم این فضایل و معارف چگونه در سیره و زندگی شهید حججی و امثال او به رفتار و عملکرد تبدیل شده است.

شهید حججی
شهید حججی

درس اول : عاشقی

اولین درسی که باید از مکتب امام حسین علیه السلام آموخت عاشقی است. و بی شک شهید حججی را باید قبل از هرچیز عاشق و شیدای امام حسین علیه السلام نامید. در مسلک عاشقان رسم بر این است که عاشق رنگ و بوی معشوق را به خود می گیرد و چه بسا در درجات بالای عشق، عاشق با معشوق خود یکی می شود.

شهید حججی به معنای واقعی کلمه، عاشق اهل بیت بود و این عشق از او یک پیرو حقیقی و ثابت قدم در مکتب حسینی، ساخته بود. او هر لحظه رنگ و بوی معشوق را بیش تر از پیش، به خود می گرفت. تا آن جا که حتی نحوه شهادتش نیز خود روضه ای بود از کربلا که گوشه ای از آن مصیبت عظمی را مجسم نمود و آتش بر جان ملتی افروخت و در نهایت با شهادت خود به بالاترین مرحله عشق، یعنی؛ ” وصال معشوق ” رسید.

عاشقان را سر شوریده به پیکر، عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است

تن بی سر عجبی نیست رود گر در خاک
سر سرباز ره عشق به پیکر، عجب است

شهید حججی
شهید حججی

درس دوم : بصیرت

قبل از آنکه بخواهیم در زمینه بصیرت و ارتباط آن با مکتب امام حسین علیه السلام صحبت کنیم، لازم است ابتدا مفهوم بصیرت را تبیین کنیم.
در لغتنامه دهخدا بصیرت با واژگانی چون: بینایی، دانایی، زیرکی، بینش و آگاهی، چشم خرد و چشم عقل، معنا شده است. اما در عرف غالبا این کلمه را به معنای نوعی آگاهی همراه با عمل و هوشیاری و زیرکی می دانند .

حضرت علی علیه السلام بصیرت را مشاهده درست و دقیق حوادث، تفکر و تدبر در آن ها و سنجیدن مسائل و حوادث می دانند. مقام معظم رهبری در تبیین مفهوم بصیرت، آن را به دو دسته تقسیم نموده اند؛ نوع اول بصیرت که سطح اصولی و لایه زیرین آن است، این است که انسان در انتخاب جهان بینی و فهم اساسی مفاهیم توحیدی، با نگاه توحیدی به جهان طبیعت، یک نوع بصیرت پیدا می کند که این بصیرت پایه و اساس معرفت است.

اما نوع دوم بصیرت که سطح وسیع و لایه عمیق آن است، بصیرت در حوادث گوناگون است. به فرموده مقام معظم رهبری این بصیرت به معنای این است که انسان در حوادثی که پیرامون او می گذرد و به او ارتباط پیدا می کند تدبر کند، سعی کند از این حوادث به شکل عامیانه و سطحی عبور نکند. یعنی خوب و دقیق به آن فکر کند و باتدبر مسائل را بسنجد و با این سنجش بصیرت پیدا کند.

شهید حججی
شهید حججی

بصیرت در کربلا

اوج این بصیرت و آگاهی را می توان در کربلا و در بین اصحاب و اهل بیت امام حسین علیه السلام مشاهده نمود.

اصولا همراهی و در رکاب حضرت اباعبدالله بودن، با علم به عاقبت کار؛ و با این اشتیاق به استقبال مرگ رفتن، این خود سعادتی است که از بصیرت سرچشمه گرفته است.

یاران امام آنطور که مقام معظم رهبری اشاره فرمودند، با تدبر و تفکر و با دقت حوادث زمان خود را و عملکرد امام زمان خود را نسبت به این حوادث سنجیدند و آن گاه با یاریِ بصیرت و آگاهی، با امام خود همراه و هم پیمان شدند و سعادت ابدی را با شهادت در راه اسلام و در رکاب حضرت اباعبدالله علیه السلام، برای خود خریدند.

آنان مومنانی زیرک بودند که جان ناچیز خود را با قربانی کردن در راه امام حسین علیه السلام، گران بها ساخته و این متاع ناچیز را با ارزشمندترین و بالاترین بها که همان رضایت خداوند و رسیدن به سعادت ابدی است، معاوضه کردند.

شهید حججی
شهید حججی

جایگاه بصیرت در زندگی شهید حججی

این دقیقا همان درسی است که شهدای ما به خصوص شهدای مدافع حرم و شهید حججی والامقام، از این مکتب گرفته اند.

قبلا اشاره کردیم که شهید حججی دانش آموخته ممتاز و برجسته این مکتب انسان ساز بوده است. پس بی شک این بصیرت و آگاهی و تدبر در حوادث زمان در او نمود ویژه ای داشته است.

آنچه او را در اوج جوانی از همسر و خانواده و فرزند خردسالش جدا کرده و راهی جبهه های حق علیه باطل نمود ، همین بصیرت و آگاهی بود . او مثل برخی از مردمان زمانمان نبود که به سادگی و با تفکری عامیانه از کنار حوادث سوریه بگذرد و نسبت به آن بی تفاوت باشد . شهید حججی به خوبی دریافته بود که اکنون داعش که ساخته دست آمریکا و اسرائیل است ، همان شمر و یزید و معاویه زمان می باشد . بصیرت ، جان و دل و خرد او را روشن ساخته بود و به روشنی دریافته بود که سوریه همان کربلاست و ایستادگی در مقابل داعش و دفاع از حریم حضرت زینب سلام الله علیها ، به مثابه آن است که در رکاب حضرت اباعبدالله علیه السلام و درمقابل یزید و شمر و معاویه جنگیده است . و این سعادت و رستگاری نتیجه همان بصیرتی است که برخاسته از نهضت امام حسین علیه السلام می باشد . ارمغانی است که شاگردی مکتب اهل بیت علیهما سلام بودن ، به انسان ارزانی میدارد .

شهید حججی
شهید حججی

درس سوم : آزادی

سومین درسی که از مکتب امام حسین علیه السلام می توان آموخت ، درس آزادی است . آزادی در لغت به معنای : حریت ، اختیار ، خلاف بندگی و رقیت و اسارت است . همچنین به معنای قدرت بر انجام و ترک عمل و قدرت انتخاب می باشد . برخی لغت شناسان آژادی را به معنای رهایی و خلاصی نیز معنا کرده اند . اما در عرف ، آزادی به معنای رهایی از هرگونه قید و بند می باشد .

شهید مطهری در کتاب آزادی انسان ، آزادی را به معنای نبودن مانع در مسیر رشد و کمال انسان دانسته اند و آن را به دو دسته تقسیم کرده اند :
۱-آزادی معنوی : رهایی از بند صفات رذیله و شهوت و جاه طلبی و قوه غضبیه ، چرا که این صفات مانع رشد و کمال انسان میباشند ؛ یعنی انسان اسیر نفس خود نباشد که این آزادی در زبان دین همان ” تقوا ” و ” تزکیه نفس ” است .

۲-آزادی اجتماعی : نبودن مانع در مسیر رشد و کمال انسان از سوی دیگران ؛ یعنی در جامعه ای که انسان در آن زندگی میکند نباید مانعی از سوی جامعه و یا افراد دیگر وجود داشته باشد که مسیر رشد و کمال فرد را مسدود کند .در ادامه شهید مطهری می فرماید : آزادی اجتماعی بدون وجود آزادی معنوی محقق نخواهد شد . یعنی مادامی که افراد یک جامعه به وسیله تقوا نفس خود را تزکیه نکرده باشند ، در متن آن جامعه آزادی محقق نمی شود .

شهید حججی
شهید حججی

آزادی و نهضت امام حسین علیه السلام

حال ارتباط این بحث با نهضت امام حسین علیه السلام چه می باشد ؟ اگر کمی در فرمایشات امام حسین علیه السلام که در زمینه علل قیام خود ، مطرح فرموده اند ، تامل کنیم ، به خوبی این ارتباط را درک خواهیم نمود . امام زمانی که میخواستند از مکه به مدینه حرکت کنند ، بعد از مذاکراتی که با برادرشان محمد حنفیه داشتند ، کاغذ و دوات طلبیدند و پس از شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر صلی الله علیه و آله و حقانیت روز جزا و بهشت و جهنم ؛ علت قیام خود را در جملاتی بسیار دقیق و زیبا تبیین نمودند که چکیده و خلاصه آن سخنان این است که ایشان فرمودند : من برای امر به معروف و نهی از منکر که تنها حافظ و ضامن بقای اسلام است ، و همچنین برای اصلاح طلبی فساد و اوضاع و احوالی که حکومت فاسد ایجاد کرده قیام کرده ام . چرا که اگر وضع به همین حالت باقی بماند و دیگران در مقابل آن سکوت کنند دیگر چیزی از دین باقی نخواهد ماند .

در اینجا امام حسین علیه السلام حکومت یزید را فاسد و مانع آزادی معنوی و در نتیجه آزادی اجتماعی انسان ها می دانند . بنابراین تصمیم می گیرند بر علیه این مانع قیام کرده و به وسیله جهاد و شهادت این مانع را از سر راه مردم بردارند تا مسیر هدایت و رشد و سعادت انسان ها گشوده و هموار باشد . اصولا یکی از علل بعثت انبیا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و همینطور امامت امامان بزرگوار ما ، ایجاد همین آزادی معنوی و در پس آن آزادی اجتماعی برای افراد است . انسان در پرتو هدایت انبیا و امامان می تواند موانع آزادی را کنار زده و خود را به سرمنزل سعادت برساند .

شهید حججی
شهید حججی

شهادت برای رسیدن به آزادی

بنابراین درس آزادی یکی دیگر از آموزه های این مکتب انسان ساز است . شهید عزیز ما ، شهید حججی نیز با درس گرفتن از این مکتب و در راستای برداشتن موانع آزادی معنوی و اجتماعی شیعیان و مردمان مظلوم سوریه ، ابتدا موانع آزادی را به وسیله تزکیه نفس از خود پاک کردند و سپس پا به عرصه جهاد گذاشتند و در این راه جان خود را نیز نثار کردند . تا بدین وسیله بیش از پیش ارزش ” آزادی ” برای ما آشکار شود .

سوالی که اینک ممکن است برای برخی از شما ایجاد شود این است که آیا ما وظیفه داریم شرایط آزادی را فقط در جامعه خود مهیا سازیم و یا اینکه ما در مقابل همه انسان ها مسئول و موظف هستیم ؟

در پاسخ باید گفت از آنجا که آزادی و رشد و کمال و رسیدن به سعادت، حق همه انسان ها می باشد، بنابراین ما موظفیم هرجا که به مانعی در مسیر این آزادی برخوردیم آن را برطرف سازیم.

اگر چه این مانع برای جوامع دیگر مانند سوریه، فلسطین، یمن یا هرجای دیگر باشد.
شهید حججی نیز وجود داعش را مانع آزادی انسان ها دانست و با تعصی به امام شهید خود در کنار دیگر شهیدان مدافع حرم و مبارزان و مجاهدان این مسیر، با آن فاسدان که بویی از انسانیت نبرده اند مبارزه کرد و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

شهید حججی
شهید حججی

درس چهارم : آزادگی و بزرگواری روح

فرق است بین بزرگی و بزرگواری روح.

بزرگی ریشه اش در خودپرستی است اما بزرگواری کرامت نفس انسان ها است.

بزرگی در مقابل کوچکی و کمی است اما بزرگواری در مقابل دنائت و پستی و برپایه کرامت انسانی می باشد.

انسان در ضمیر روح و روان و فطرت خودش نوعی احساس بزرگی می کند که همان انسانیت بزرگ است.

انسان به خاطر وجود یک حس شرافت و بزرگواری روح، پا روی نفس خود می گذارد و از دنائت ها احتراز می کند. انسان بزرگوار، انسانی است که به دلیل وجود انسانیت در نفس خودش، میخواهد همه مردم دنیا را از این شرافت و عزت نفس بهره مند سازد و به دنبال این است که همه انسان ها آزاد باشند.

بزرگواران روح نه تنها خود تن به خفت و خواری و سازش با حکومت فاسد نمی دهد، بلکه می خواهد همه مردم این چنین باشند و لذا می بینیم امام حسین علیه السلام وقتی شرایط جامعه را فاسد می بیند هرگز راضی نمی شود با یزید بیعت کند و در خطابه ای که در مکه خوانده است به این نکته اشاره می کند که اصلا روح من به من اجازه نمیدهد که این اوضاع فاسد را ببینم و زنده باشم، چه برسد به این که بخواهم خودم هم جزء این افراد باشم. ایشان می فرمایند: برای من افتخار است که در میان چنین جمعیتی نباشم.

زندگی با این ستمگران برای من خستگی و ملالت و افسردگی روح است. همچنین حضرت در پاسخ یکی از افرادی که در بین راه ایشان را به اصطلاح نصیحت می کردند و عاقبت این سفر را که مرگ است به حضرت خاطر نشان می کردند، اشعاری را خواندند که مضمون آن ابیات این است که: خیر من به مسیر خود ادامه می دهم.

مرگ برای یک جوانمرد در صورتی که راهی که می رود و در آن کشته می شود، حق باشد و مانند یک مسلمان جهاد کند، نه تنها ننگ نیست، بلکه افتخار است.

من یا می میرم یا می مانم ، یا کشته می شوم یا زنده می مانم. در آن راهی که می روم، اگر زنده بمانم، زندگی ام با افتخار است و دیگر ننگ آمیز نیست و اگر هم بمیرم دیگر مورد ملامت نیستم.

ایشان در بین راه وقتی با اصحاب خودشان صحبت می کنند، کرامت و بزرگواری و ترجیح دادن مردن با شرافت، بر زندگی با ننگ را شعار خود قرار میدهند و همواره این نکته را به یاران خود متذکر می شوند که آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و نمی بینید این همه فساد وجود دارد و کسی از آن نهی نمی کند؟

در چنین شرایطی مومن باید مرگ را طلب کند. لذا می بینیم امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تا آخرین لحظه حیاتشان کرامت و بزرگواری و در محور اخلاق اسلامی بودن ، وجود دارد.

ایشان در جواب فرستاده ابن زیاد می گوید: من مانند یک آدم پست، دست به دست شما نمیدهم؛ مانند یک برده و بنده هرگز نمی آیم اقرار کنم که اشتباه کرده ام.

چنین چیزی محال است. این است معنی بزرگواری روح و این چنین است تفاوت بزرگان با بزرگواران.

شهید حججی
شهید حججی

شهید حججی و بزرگواری روح

بی تردید وقتی امام یک نهضت از چنین کرامت و بزرگواری و آزادگی در روح خود، برخوردار است؛ شاگردان و پیروان او هم سعی می کنند این چنین باشند.

لذا ما می بینیم که در روح شهید حججی، این بزرگواری و کرامت و شرافت، موج می زند.

وی مانند امامِ شهید خود ؛ نه تنها خودش بزرگوار است بلکه می خواهد همه مردم این شرافت را داشته باشند و اسیر و برده ظالمان و ستمگران نباشند.

بنابراین وقتی وجود منحوس داعش وارد سوریه می شود و با این وضع فجیع، جان انسان ها را می گیرد، به کودک و پیر رحم نمی کند، زنان را به بردگی و اسارت می برد؛

وقتی می بیند که این پست فطرتان که شمر زمان هستند، بویی از انسانیت نبرده اند و همانند همان اجداد پست فطرتشان به دنبال تخریب حریم حضرت زینب سلام الله علیها هستند؛

آنگاه در روح بزرگوار و شریف خودش تحمل این ظلم و ستم را بر نمی تابد و رهسپار سوریه شده مانند امامِ خود در مقابل این ظلم و طغیان گری می ایستد.

وی همانطور که امام حسین علیه السلام فرموده بودند؛ مرگ را بر زندگی با ننگ ترجیح داد و عاقبت با شهادت مظلومانه خود للکه ننگی شد بر پیشانی داعش.

شهید حججی
شهید حججی

شهادت شهید حججی و بیداری وجدان ها

چه بسیار وجدان هایی که خفته بودند و با شهادت این شهید بزرگوار به ناگه از خواب غفلت برخواستند و چه دل هایی که تا قبل از آن بی تفاوت بودند ولی با شنیدن نحوه شهادت آن بزرگوار و دیدن تصاویر او در آن لحظاتی که اسیر داعش است، به خود آمده و تازه متوجه دلیل این شهادت و از جان گذشتگی شدند.

آری مردان بزرگوار این چنین اند. آن ها مرگشان نیز حادثه ساز شده و در تاریخ ، تحولی ایجاد می کند.

جان ملتی را داغدار می کند و با فریاد آزادی خواهی و بزرگواری اش دودمان دشمنان را بر باد می دهد.

اینکه شهید حججی در آن تصویر معروف که همگی دیده اید؛ این چنین مصمم ، محکم و با صلابت ایستاده است و در حالی که خنجر دشمن بر گردنش است،

این چنین غرور آمیز و خونسرد و در نهایت عزت نفس ایستاده است و دشمن را پشیزی به حساب نمی آورد؛ این ها همه از روح بزرگوار و شرافت انسانی اش سرچشمه می گیرد و این کرامت و بزرگواری روح، ارمغانی است که به شاگردان مکتب اباعبدالله علیه السلام ارزانی می شود.

شهید حججی
شهید حججی

درس پنجم : امام شناسی و ولایت مداری

درس دیگری که از این نهضت و قیام می توان گرفت درس ولایت مداری و امام شناسی است.

یاران امام حسین علیه السلام با عملکرد خود به ما آموختند که در قدم اول باید امام زمان خود را خوب بشناسید و سپس ولایت او را بر خودتان با جان و دل احساس کنید و همواری حامی و وفادار به امام و ولی خود باشید.

شاید دلیل آنکه حضرت فرمودند؛ یارانی با وفا تر از یاران خودم سراغ ندارم، همین نکته باشد. این انسان های آزاده از چنان بزرگواری و شرافتی برخوردار بودند و آنچنان عمیق امام و ولی خود را شناخته بودند، که وقتی امام عاقبت این جنگ و شهادت را به آن ها متذکر شدند و از آن ها خواستند که برگردند؛ همگی با حالی منقلب در جواب امام می گفتند: ما زنده باشیم و امام ما ( پسر فاطمه ) شهید بشود. مرگ در راه دفاع از امام خود در نظر آن ها هزار بار شیرین تر و گواراتر از زندگی با ذلت بود.

شهید حججی
شهید حججی

نمونه هایی از معرفت و امام شناسی در یاران ابا عبدالله علیه السلام

تعبیر عجیبی که سعیدبن عبدااله حنفی دارد نشان دهنده همین معرفت و امام شناسی است؛ آنجا که در شب عاشورا در جواب امام که به یاران خود اذن رفتن و خروج از کربلا دادند؛ می فرماید: ای فرزند رسول الله؛ به خدا تو را رها نمی کنیم تا معلوم گردد که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله حرمت رسول خدا را نگاه داشته ایم؛ و سپس در ادامه می فرماید: به خدا اگر بدانم کشته می شوم، سپس دوباره زنده شده و می سوزم و خاکسترم به باد می رود و هفتاد بار با من چنین کنند از تو جدا نشوم تا در راه تو جان دهم. پس چرا چنین نکنم که یک بار کشته شدن است و سپس کرامتی که هرگز پایان نمی پذیرد.

همچنین مسلم بن عوسجه اسدی یکی دیگر از یاران حضرت در پاسخ به ایشان چنین جملاتی را بیان نمود: آیا از تو دست برداریم در حالی که این دشمنان از هر طرف شما را احاطه کرده اند؟ آن وقت در پیشگاه خدا چه عذری خواهیم داشت؟ به خدا سوگند از دامان تو دست بر نمی دارم تا با نیزه ام سینه های این قوم را سوراخ کنم، و تا آن گاه که شمشیر در دست دارم و بتوانم نبرد کنم از تو جدا نخواهم شد و اگر سلاحی در دست نداشته باشم با سنگ خواهم جنگید و هرگز تو را تنها و بی یار نخواهم گذاشت، تا آن که در رکابت کشته شوم.

شهید حججی
شهید حججی

امام شناسی در وصیت نامه شهید حججی

همانطور که یاران امام حسین علیه السلام با معرفت و شناخت امام زمان خود؛ تا آخرین لحظه در کنار ایشان بودند و به هیچ قیمتی حاضر نشدند دست از حمایت و دفاع از حریم ولی و امام خود بکشند ؛ شهید محسن حججی هم که شاگرد همین مکتب است؛ شهادت در راه خدا و دفاع از حریم حضرت زینب سلام الله علیها را، نصرت و یاری از امام زمان خود می داند. وی آرزوی خود را شهادت میداند و حتی آرزو می کند که یکبار دیگر در زمان ظهور حضرت صاحب الزمان علیه السلام، در رکاب امامِ زمانِ خود و همراه ایشان، با ظالمان بجنگد و به فیض شهادت نائل شود.

این همه شوق به شهادت حاکی از معرفت و شناختی است که این شهید والا مقام نسبت به امام زمان خود دارد. آنچنان که در وصیت نامه خود چنین می نویسد:
” عمری است شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه بندگی می رسم . ”

شهید حججی
شهید حججی

ولایت فقیه از نگاه شهید حججی

ایشان در وصیت های کلی خود اولین نکته ای را که اشاره می کنند ” ولایت فقیه ” است. وی در وصیت نامه خود در این زمینه این چنین می تویسد:

” از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام زمان است “.
همچنین آخرین جملاتی که شهید حججی در دفتر خاطرات خود نوشته است و تصویر آن نیز در ایام شهادتشان در فضای مجازی پخش شد؛ توصیه به ولایت فقیه و ولایتمندی است. او در دفتر خاطرات خود آخرین جمله هایش را اینطور به قلم آورده است:

” ان شاء الله شهادتم صدق گفتارم را گواهی می دهد …. شک نکنید و مطمئن باشید راه ولایت همان راه علیست، رهبر بر حق سید علیست. ”
آری وقتی جوانی این چنین با بصیرت و با معرفت، امام زمان خود را درک می کند و نائب برحق او را ولی فقیه خود می داند؛ اینگونه عاشقانه شهید می شود و آن گاه فرمانده و رهبر او به استقبال پیکر مطهرش می آید و بر آن بوسه میزند و در حق این فرزند انقلاب دعا کرده و می فرماید: ” شهید محسن حججی عزیز، حجت خداوند در مقابل چشم همگان شد “.
خوشا به سعادت شهید حججی و امثال او که این چنین عاشقانه امام زمان خودو نائب او را یاری کردند و در دامان امام خود به فیض شهادت نائل آمدند. باشد که ما نیز ادامه دهنده راه این بزرگواران باشیم ان شاء الله.

شهید حججی
شهید حججی

** چند پیام ارزشمند در وصیت نامه شهید حججی

وصیت نامه این شهید بزرگوار حاوی چند نکته ارزشمند اخلاقی، اعتقادی و سیاسی است که لازم است این نکات ذکر شوند، باشد که ما را در مسیر رسیدن به حقیقت و کمال راهگشا باشد.

۱) شهادت، مرگ و پایان کار نیست

شهید محسن حججی وصیت نامه خود را با این آیه از قرآن کریم آغاز می کند که می فرماید:
” و لا تَحسَبَن الذین قُتلوا فی سَبیل الله اَمواتا، بل احیاء عند رَبِهم یُرزَقون ”
( ای پیامبر ) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. ( سوره مبارکه آل عمران ، آیه ۱۶۹ ).
پیام این آیه این است که شهدا زنده اند و در محضر خداوند روزی داده می شوند. بنابراین شهادت مرگ نیست.
سپس شهید حججی در ادامه وصیت نامه اش این بیت از غزل حافظ را درذیل آیه می آورد؛
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
این بیت از غزل حافظ نیز موید این مطلب است که ؛ شهیدان و آنان که دلشان به عشق زنده گشته است هرگز نمی میرند و نام و یاد آن ها همیشه در عالم زنده و ثبت شده است.

شهید حججی
شهید حججی

۲) دعوت به تقویت حجاب

ایشان در وصیت نامه خود نیز امر به معروف و نهی به منکر را از یاد نبرده اند و لذا همه زنان امت پیامبر صلی الله علیه و آله را به تقویت حجاب دعوت می کنند و از بی حجابی بر حذر می دارند.

ایشان در این زمینه در وصیت نامه خود اینچنین نوشته اند:
” از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید؛ مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبدا لنگ ولعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید … همیشه الگوی خود را حضرت زهرا سلام الله علیها و زنان اهل بیت قرار بدهید؛

همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
غصه حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز …

شهید حججی
شهید حججی

۳) پرهیز از مدگرایی و غربزدگی

شهید حججی در این زمینه در وصیت نامه خود اینچنین می نویسد:
” از همه مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره امیر المونین علی ابن ابیطالب را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهدا درس بگیرید ”

 

۴) آمادگی برای ظهور امام زمان روحی فدا وجنگ با کفار

شهید حججی نه تنها خودش همیشه آماده جنگ با ظالمان بود بلکه همگان را نیز به ایجاد این آمادگی دعوت می کند و در وصیت نامه خود این چنین می نویسد:
” خودتان را برای ظهور امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل، آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است ”
بی شک از ارتباط میان سیره و زندگی این شهید گرانقدر با مکتب اباعبدالله علیه السلام، درس ها و نکات بسیاری را می توان اقتباس کرد.

این جانب با توجه به توانم مقداری از آن را به قلم آوردم و جا دارد دیگر عزیزان و علاقه مندان به این مکتب، با تامل و تدبر در سیره و زندگی امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با عملکرد و زندگی شهدای عزیز ما؛ گوشه های دیگری از آموزه های این مکتب انسان ساز را به قلم آورند تا برای همگان درسنامه زندگی و الگوی رفتاری باشد.

والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته
محرم الحرام سال ۱۳۹۷
منصوره صالحی

تأملی بر وصیت نامه شهید حججی

شهید حججی
شهید حججی

انتهای پیام / ۱۳۷
نویسنده: م . صالحی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.